صفحات

۱۳۹۴ بهمن ۱۷, شنبه

ماجراهای من و کل جعفر

خیلی کار داشت؛
تا بوده همین بوده؛ و تا هست همین است.
همیشه ساختن مشکل تراز خراب کردن است.
مجسمه بودا را در بامیان با دینامیت!به طرفت العینی خراب کردند؛
و آن اثر چند هزار ساله به خاطره ها پیوست و تنها جایگزین آن تصاویر سه بعدی ای شد که بر سر در آن ویرانکده نقش بسته شد.
و پس از آن آثار یکتایی که در موزه های عراق به دست داعش نابود شده و می شوند.
البته کل جعفر عقیده دارد که هم داعش و هم القاعده مشکل معیشتی نداشته و ندارند.
چون اگر می داشتند!میتوانستند که این آثار را با بهای گزافی در بازار سیاه آثار باستانی بفروشند و یک لقمه نون و پنیری از توپ و تانک و مسلسل و دیگر تسلیحات،(البته از نوع بخور و نمیر) را فراهم کنند.
اما چون این دقدقه را ندشته و ندارند دست به نابودی این آثار ضد اسلام زده ومی زنند.
...
از قصه های من و کل جعفر ببینید به کجا کشیده شدیم!؟.

باری هرچه تار کارتونک در اندیشه هست راسعی در زدودن داریم ودر عوض تارهای عشق را سعی در تنیدن در پود عاشقان .
در این پست شاید نشود که از مقامات کل جعفر بگویم.
...
اما اگر که مایل به شنیدن بقیه ماجرا هستید!ما را به کامنتی, لایکی؛ فحشی،چیزی! مستفیض بفرمایید.
هر چه از دوست رسد هماره نیکوست.
...
(دوست عزیزی گفته اند که هیچ چیز را مجانی ندهید,حتی نصیحت را)



۲ نظر:

خُسن آقا گفت...

اول اینکه آن دوست عزیزی که گفتند که "هیچ چیز را مجانی ندهید" در اشتباه هستند! همه چیز را نباید بفروش گذاشت! برای بعضی چیزها قیمت گذاشتن ممکن نیست و اگر هم قیمت گذاری شد چنانچه با ارزش بود، مطاع دست طمع کاران خواهد شد و نه درویشان و طالبان مطاع مرغوب!
دوم اینکه خوشحالم که دوباره می‌نویسی. کلام کلموک آقا و خصوصا نکات دقیق کل جعفر خان را در همه جا نمی‌توان پیدا کرد.

خُسن آقا گفت...

متاع به اشتباه مطاع نوشته شد خدا از سر تقصیر ما بگذرد!