صفحات

۱۳۸۹ مهر ۲۲, پنجشنبه

گلستان کلموک

پادشاهی را گویند که رعیت خویش را جور فراوان همی داد و در حقشان ستم های بیکران همی فرمود. چنانکه کوچکترین پرسش و چون و چرایشان را با چوب و فلک و داغ و درفش و حبس و تجاوز همی دادی. ولی همو٬ ما حصل رنج رعیت را بی دل نگرانی بر همسایگان بذل و بخشش همی نمود.                                                 
                             شعر
میکشم پائین زپای بچه ام تنبان و بی تنبان کنم
تا زبهر آخرت معده تهــی و کــون او عریـــان کنم
میکنم تنبـان او عمامه ای بهر حسن آن پور نصــر
نان او بر سفره ای بنهاده حزب الله رامهمان کنم

ناصحان مشفقش مر او را نصیحت کردند که سلطانا٬ روا نبود که رعیت خویش را که در عسر و یسر مر حضرتتان را امید یاری بر آنان است را منکوب و مرعوب نمائید و آنان را به مشتی غریبه٬ مرکوب فرمائید.که عقلا گفته اند که:
(عربی) :احفظ اخیک لابن عمک. و احفظ ابن عمک للعدو ( ترجمه: برادرت را نگه دار هنگامیکه با پسر عمویت مشکل داری و پسر عمویت را نگهدار برای هنگامیکه با غریبه دعوا داری:). فلذا پاچه خاری روس و چین و بولیوی و حزب الله و...بدان نیارزد که برادرانت را دشمن خودگردانی.
سلطان فرمود چیزی دانم که شمایان ندانید٬ عرض کردند که آن چه باشد؟
فرمود: دستمان به ملتمان میرسد٬ پس خرزه از حلقوم وتسمه از گرده شان میکشانیم و بدینسان خاموششان میکنیم. اما به جهت اینکه با همسایگان خشونت نتوانیم کردن(البته فعلا) پس مصلحت در این است که اینان را به دینار و درم مرید و نرم گردانیم. تا باشد که روزگار ادبار را پس پشت گذارده و در این میان" اعظم العظمایمان " به یاریمان بشتابد.
گویند که بهای نفت به افول گرائید و تحریمات اعدا به حد اعلا برسید و چون معونت به اغیار٬ بر اثر فشار به افول گرائید! لاجرم دست یاری از جانب اغیارمنقطع بگردید. فلذا "علی ماند و حوضش" ولی از آنجائیکه این حوض پیوسته به نجاسات این علی ملوث همی گردیده بود پس معونت موثری از جانب ملت او را نگردیدی . پس چنان شد که باید بشود...
از بهای خون من لبنانیان را کاخ دادی
وان زمانیکه نیازت داشتم بیلاخ دادی...                تمت.





۱۳۸۹ مهر ۲۰, سه‌شنبه

کلموک خوش تیپه

بنده کل موک هستم. فکر میکنم که خیلی خوشتیپم. چون مامانم همیشه به من میگه "قربون اون پاهای بلورینت برم" . ولی از شما چه پنهان هرچه که نگاه میکنم به جز پشم و پیله  چیزی نمی بینم . و صد البته خیلی هم بی دست و پا و یا به قول زن حاجی دست و پا چلفتی هستم . به دنبال یه کلموک خانمم . حالا هول نکنید . اول   اینجا  رو  **  بخونید ! بعدا یواشکی به من زنگ بزنید ... 

پ .ن ــ اگر اینهمه خاطر خواه پیدا کنم٬ اولین کاری که میکنم  یه انقلاب درست و حسابیه!

اینجا ایران است


اینچا ** فلسطین نیست, جنوب لبنان هم نیست.این کودک نه فلسطینی است و نه لبنانی. از کودکان مملکت امام زمان است که ثروت مملکتش بجای اینکه نانی در سفره اش بگذارد و سقفی بالای سرش بسازد بیشرمانه به جیب گشاد حسن نصرالله و تروریستهای حزب الله و حزب الدعوه سرازیر میشود. آقای رئیس جمهور, " به این معنا دلخوش باشید که تمثال مبارکتان را در خیابانهای لبنان نصب می کنند, شما هم, آبشان را مجانی کنید,برقشان را مجانی کنید,اتوبوسشان را مجانی کنید, گور بابای معنویات" امام کلموک

۱۳۸۹ مهر ۱۴, چهارشنبه

اندر تفسیر فرمایشات استاندار تهران

فارس ــ استاندار تهران : با کسانی که دولت را متهم به گرانی بکنند برخورد میکنیم.
خداوکیلی ما ٬ (بنده خودم را عرض میکنم)٬ عجب ملت متوقع و ناشکری هستیم. چه توفعات نابجائی از این دولت مهر پرور که مستظهر به امدادهای غیبی امام زمان است داریم. آخر کجای دنیا دولت مسئول کنترل قیمتها و تثبیت تورم است ؟ چه کسی دیده و یا شنیده است٬"حتی در همین کشورهای  به اصطلاح پیشرفته" مردم از دولتشان انتظار ایجاد اشتغال دارند؟ مگر دولت بیکار است که با فساد و فقر و فحشا مبارزه کند؟ اگر با اینها مبارزه کند! آنوقت چگونه میتواند با استکبار جهان خوار مبارزه کند؟ اگر رئیس جمهور محترممان"که خداوند ایشان و هالهء مقدسشان را از چشم زخم اعداء مصون فرمایند"٬ بخواهند به این مشکلات جانبی و دست چندم مملکت برسند٬ آنوقت تکلیف لبنان و بولیوی و قمر و ساحل عاج و شاخ آفریقا و بیضهء چین و روسیه چه میشود؟ چه کسی باید مشکلاتشان را حل کند؟چه کسی باید آنها را بمالد؟ حالا همهء اینها به کنار! آیا فکر کرده اید که اگر سر دولت عزیز و رئیس جمهور گرامیمان را با این مشکلات صدتا یه غاز گرم کنیم! آنوقت چه کسی میتواند به اوباما بگوید (مرده شورت راببرند)؟ چه کسی میتواند با انکار هولو کاست و زیر سوال بردن یازده سپتامبر آتش به خرمن ایران و ایرانی بزند؟ اگر ذره ای انصاف داشته باشید قطعا عرایض بنده را تایید خواهید فرمود.
پ ن ــ البته بنده نه در شوروی سابق بوده ام و نه در کرهء شمالی. ولی آرتیکلهای مقامات جمهوری مقدس اسلامی را که میخوانم٬ میبینم که نود در صدشان از عباراتی چون . برخورد میکنیم. مبارزه میکنیم. جلوگیری میکنیم.حق ندارند.هیچ غلطی نمیتوانند بکنند. حذفشان میکنیم. ارازل و اوباش و....حالا لطفا اینها را به کرهء شمالی ربط ندهید...





دل خوش

مرد بقال ٬ وقتیکه در جوابش  که اصرار داشت بداند چند من خربزه میخواهم؟ گفتم خربزه نمیخواهم پدر جان. اگه دو سه سیر دل خوش مرحمت بفرمائید ممنون میشم . قیمتش هم مهم نیست . یاراته ها را که هدفمند کردند  وضعمان توپ توپ شده. نگاهی از روی ترحم به من انداخت ٬ سری از روی تاسف تکان داد و در حالیکه دور میشد شنیدم که زیر لب میگفت (خدا از سر تقصیراتشون نگذره٬ ببین چطور جوونای مردم رو خل و چل کردند؟)    

۱۳۸۹ مهر ۱۳, سه‌شنبه

مبارزین هشلهفتی و شام مفتی

حالا شما هر قضاوتی که میخواهید در مورد بنده بفرمائید. چه تحسین ام بفرمائید و چه تقبیح٬ چه بخ بخ بگوئید و چه اَخ اَخ٬ بنده باید این افاضه ای را که بمانند خناق گلویم را که در مقام مقایسه٬ گلوی اردک در حا ل ذ بحی را میماند را گرفته است را عرض  بنمایم  (این هم از سواد بالای ماست که در یک جملهء "منفصح" بر وزن "منبطل " و به معنی "فصیح" ٬ پنج عدد "ر" آوردیم) .
امروز دور از جون٬رگ فلسفی مان٬ نعوذ بالله ٬ بد جوری نعوظ کرده است . و ابراز لحیهء فلسفی نکردنمان قطعا کارمان را به جاهای باریکی خواهد کشاند٬ فلذا با عنایت به مثل معروف (آش کشک خالته) افاضات فلسفی مهم و مبسوطمان را بعرض مبارکتان میرسانیم.
در تحقیقاتی که در زمینهء علوم انسانی و ایضا حیوانی کرده ایم٬ متوجه این حقیقت شده ایم که انسانها و ایضا حیوانات٬ صرف نظر ازسن٬ شخصیت٬ شغل٬ تحصیلات٬ تربیت٬ اعتقادات و اصولن همهء "آلات دیگر" ٬ تنها به صرف انسان بودن " و نیز حیوان بودن" ٬ نقاط مشترکی دارند. بله؟ نخیر! آزادگی و گذشت و محبت و ظلم ستیزی را عرض نمیکنم. نقاط مشترکشان ٬خوردن
و آشامیدن و نفس کشیدن و خوابیدن هستند . در دنبالهء تحقیقاتم ملتفت شدم که بسیاری از آدمها "و ایضا حیوانات" مشترکا٬از بدست آوردن چیز مفت خوشحال ومسرور میشوند٬بخصوص اگر آن چیز مفت غذا باشد.و نیز منعلم"ایضا بر وزن منبطل و به معنای معلوم" گردید که بسیاری از آدمها  ( این دیگرشامل حیوانات نمیشود) تمایل دارند که معروف و مشهور شوند و صدا و سیمایشان از صدا ها و سیماها ی اقصی نقاط عالم پخش و نشر گردد. آیا تا اینجا با بنده موافقید؟ بله؟بله و زهر انار(!)
وقتی که هتل پنج ستاره ای باشد و غذای "مفصل" مجانی ای باشد و دوربین تلویزیونی باشد و نشریات داخلی باشند که عکس و اسم و رسم آدم را منتشر میکنند چگونه میتوان از این عزیزان (+) انقلابی که در زندانی به نام استکبار جهانی آمریکا عمری است که شکنجه میشوندو در بد ترین شرائط جسمی و روحی بسر میبرند ایراد گرفت که به میهمانی مهرورزانهء رئیس جمهورمحبوب کشورمان رفته اند(!) . حالا اگر ملاک حضرتعالی شراقت اخلاقی و عزت نفس میباشد این دیگر مشگل خودتان است  و دلیل نمیشود که از این عزیزان ایراد بگیرید. حالا هی این پیراهن عثمان را علم نکنید که آن خانم نویسنده(!) "خدا وکیلی طوری گفت نویسنده ام که فکر کردم خواهر دو قلوی ویکتور هوگوست". با وجود نوشتن کتابی بر علیه جمهوری اسلامی آنطور دل داد و قلوه گرفت که مسلمان نشنود کافر نبیند . خوب که چی؟ مگر قرار است که همه مثل هم باشند. بعضی ها نمیخواهند ویا نمیتوانند همهء پلهای پشت سرشان را خراب کنند. همه که نمیتوانند زید آبادی و باطبی و اسانلو و ... *۱ بشوند. برای جوری جنس هم که شده به شخصیتهائی چون سروش و گنجی و نبوی و ...*۲ و نیز همین حضرات نیاز داریم...

*۱و۲ــ متاسفم که خیلی هارا از قلم انداختم



۱۳۸۹ مهر ۱۱, یکشنبه

حجره’ بی رونق ما

امروز بعد از مدتها٬ فرصتی دست داد تا کرکره وبلاگم را بالا بکشم. از وضع رقت بار دکهء فسقلی ام که به خاطر آبروداری اسمش را گذاشته ام شرکت پنبه زنی کلموک و شرکا٬ از خودم خجالت کشیدم. آخر این هم شد وضع دکه داری!؟به این هم میشه گفت کاسبی!؟ گوش تا گوشِ در و دیوار را تار عنکبوت فرا گرفته. لیقه مان کپک زده٬ دواتمان خشکیده٬قلممان "بر خود شکافته"۱ . تیزی قلمتراشمان کند شده و زنگار بی تفاوتی تا عمق جانش رسوخ کرده. از ته دل فریاد کشیدم : آی آدمها...و بعد بی اختیار یاداین ترانه افتادم.  کوچه ها باریکن دکونا بستن / خونه ها تاریکن طاقا شکستن/از صدا افتاده تار و کمونچه/ مرده میبرن کوچه به کوچه... شاید روزی خودم را بیابم  ...

۱چون قلم اندر نوشتن میشتافت/چون به عشق آمد قلم بر خود شکافت(مولوی)
پ-ن. مثل فانوسی ام !که اگه خاموشه. واسه نفت نیس هنوز/ یه عالم نفت توشه/