صفحات

۱۳۸۸ آبان ۲۴, یکشنبه

اندر احوالات شیخ کل موک


آن عالم ربانی٬ آن بایزید ثانی٬ آن تالی شیخ ابوالحسن خرقانی٬ آن عاشق کوچه باغا٬ آن رماننده٬ کلاغا حاج شیخ کلموک آقا. از فحول عرفای عصر خویش بود.
مورخان به اجماع تولد شیخ را در برج عقرب سنهء " ست و ثمانین من بعد الثلاث مئه و الالف "
 (به زبان آدمیزاد همان آبان ۱۳۸۶)
 میدانند. و استنادشان به این شعر شیخ است که میفرماید

شعر

  بـــه آبــان مـــاه تــقویم جـــلالی به دنیا آمدم در یـنگه دنیـا        
به غربت مینشینم چون نگنجم به یک اقلیم با آخوند و ملا                                                                       
شیخ را کراماتِ زیاد و در شعر از اعاظم زمان خویش بودی . گرچه از شیخ کلموک علیه الرحمه اشعار زیادی بجای نمانده است٬ ولی همین اندکِ بجای مانده٬ نشان از قدرت طبع او دارد. شعر زیر منسوبِ بدوست ...اتل متل توتوله / گاو علی چه جوره/  هم شیر  داره هم پستان / شیرش میره به لبنان / گاهی برند فلسطین / روسیه گه٬ گهی چین / فایدهء این حیوان / نمیرسه به ایران
مفسران را عقیده بر آن است که چون گاو ٬ حیوانی به غایت مفید است٬ در آخرین بیت ٬ شیخ را منظور از حیوانِ بیفایده ٬ گاو نبوده است . والله اعلم
...روزی مریدان مر شیخ را پرسیدند از رذالت .شیخ فرمود که : امروز بینید و فردا بینید و پس فردا بینید
پس همانروز ٬ پیش از انتخابات ٬ ملیجک را به سلطانی تهنیت همی گفتند و دویم روز رای ها را بسوزاندند و خاکسترشان بر باد همی دادند و سیم روز بر مردمان آتش بگشودند. و این ٬نزد خردمندان نهایت رذالت بود. پس مریدان چون چنین دیدند صیحه ای بر کشیده و مدهوش همی گشتند ٬ بگونه ای که چندین تن از آنان قالب تهی همی کردند. و این از کرامات شیخ بودی که روزی چند تن افکندی
روزی مریدان مر شیخ را پرسیدند در باب شعر سپید! شیخ فرمود شعر سپید را بگونه ای گویند که معنیش را نه گوینده فهمد٬ نه خواننده و نه شنونده(!). مریدان ملتمس شدند تا شیخ درین باب توضیحی فرمایند. پس شیخ فرمود" وبلاگ کلموک آقا" از این سخن٬ جمعی از مریدان صیحه نکشیده مدهوش همی گشتندو جمعی از آنان "کمافی السابق"قالب تهی همی کردند

ــ آقا جان. اجازه بفرمائید که تا این شیخ ٬ جمع دیگه ای رو به کشتن نداده (!) عرض کنم که همهء این صغرا و کبرا چیدن ها برای این بود که به اطلاع مبارکتون برسونم که وبلاگ کلموک آقا٬ به کوری چشم عظما٬ دوساله شد... آقایون دست... خانوما رقص



 




۱ نظر:

ناشناس گفت...

سلام حاجی جان . اقا جان شما قبلا هم سابقه ی آدمکشی داشته اید ! یکیش همین من بینوا که سالها است کشته مرده ی شما هستم گاهی با صیحه گاهی بی صیحه . قربانت گردم اگه میبینی هنوز قالب تهی نکرده ام بابت ارادتی است که به جناب اخوی خودم دارم .
حاجی جوون بد جوری ترکشات داره پرت میشه اینور و اونور منم مجبورم ناشناس باشم . خودت میدونی بنده تاب تحمل ترکش رو ندارم
باقی بقایت
جانم فدایت .