صفحات

۱۳۸۹ شهریور ۱۱, پنجشنبه

شب از شب گذشت تو


تقدیم به همهء مبارزان راه آزادی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مرا پیوند با یادت
دلیل رویش زخم است
زخمی بر فراز شانه های یاد
کز بار گران خاطرات دور روئیدست
مراپیوند با یادت
دلیل رویش مقیاس شب با شب
شب از شب گذشت تو ... شب در شب نشست من
و هنگامی که شب هنگام
الماس خروشت شیشهء شب را ترک میداد
نجوای غریبی در دلم پیچید
"غریبی در دلم با ترس نجوا کرد " بادی بود
"بادی شاخه های بید را واداشت تابر شیشه های پنجره پنجه بیاندازند"
   * * * * *       
شب از شب گذشتت بود آن شب
ای گلوی خستهء نستوه
ای فریاد... ای فر٬ یاد
اما من نشستم در شب اندوه
شب تکرار بی فردا . شب بیداد بی پروا٬
شب غسل برادر با گلاب اشکهای گریهء خواهر٬
شبی که چادر مادر کفن شد بهر فرزندش ٬
همان شب که پدر میگفت
 بادی بود" ... من اما کنون دانم که بودی بود"
کنون دانم که
...بودی بود٬ بودی هست و بودی نیز خواهد بود
کلموک ... تابستان ۶۸